نقد طرح بهشتآباد | | چاپ | |
ایران - آب |
چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۳ |
نقد طرح بهشتآباد و انتقال آب از کارون به اصفهان، یزد و کرمان
*اختصاصی زمینی*
نویسنده: فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر آب و توسعه پایدار
مدیریت بحرانآفرین
دیوانسالاری آب با تکیه بر گزارههایی نادرست و غیرعلمی بر طرحهای جانبدارانه سد و انتقال پافشاری و با انجام مصاحبهها و سخنرانیها پیاپی، عدم اشراف خود بر مسئله پراهمیت و خطیر مدیریت آب را اثبات میکند. دیوانسالاری آب هیچگاه در برابر پیامدهای ناسازگار طرحهای خود و نیز در برابر منابع مالی کلان به هدررفته در این زمینه یعنی یکسوم تا نیمی از بودجه عمرانی کشور در ۶ دهه، پاسخگو نبوده است. وزارت نیرو با انکار وضعیت فجیعی که برای پیکرههای آبی کشور از ارومیه، بختگان، جازموریان، دریاچه نمک، کارون، زایندهرود، گاوخونی و... آفریده به نظر میرسد در پی فاجعهآفرینیهای دیگری است. مسئولان وزارت نیرو در مصاحبهها و گفتگوهای نسنجیده، پیاپی ناقوس شوم طرحهای انتقال و از همه بدتر طرح بهشتآباد را به صدا درمیآورند؛ و متأسفانه دستگاههای عالی بازرسی و قوه قضائیه هم در این زمینه سکوت میکنند.
طرح تنشآفرین و پرجنجال انتقال آب از بهشتآباد به سه استان فلات مرکزی که نزدیک به ۱۵ سال است به سبب اثرات بسیار ناسازگارش از سوی کارشناسان رد شده، اخیراً با فشار جناحهای سیاسی منتفع، بیتوجه به مخالفت آشکار مردم و تشکلهای مردمی، نزدیک میشود. این نوشتار با بررسی گزارشهای طرح[1] به نقد آخرین شاهکار دستگاه متولی آب که نابودکننده بزرگترین و تنها رود قابل کشتیرانی کشور یعنی کارون خواهد بود، میپردازد.
طرح تهاجمی انتقال آب به فلات مرکزی
این طرح تهاجمی کلان به طبیعت، دربرگیرنده چهار بخش است. گذشته از کلان سد اصلی ۱٫۶ میلیارد مترمکعبی، ۳۳ مخزن و ۱۴ ایستگاه تلمبه آب و بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر خط انتقال دارد تا ۲۵۰ میلیون مترمکعب به اصفهان، ۱۵۰ م.م.م به یزد و ۱۸۰ م.م.م به رفسنجان و کرمان (رویهم ۵۸۰ م.م.م) آب منتقل کند. روشن نیست چرا مخزن باید چند برابر نیاز (۵۸۰ م.م.م) ساخته شود. بد نیست نوشتار بالا را دوباره نگاه کنیم و شماره اجزای پرهزینه این طرح تهاجمی به طبیعت را خوب به خاطر بسپاریم:
خسارت مخزن سد بهشتآباد
بنابر گزارش زایندآب در محدوده ساختگاه سد و خط انتقال آب اصفهان (بدون در نظر گرفتن مخزنها و ایستگاههای تلمبه آب دو خط انتقال دیگر)، ۴۹۶۵ خانوار روستایی با جمعیت ۱۳۹۲۵ نفر و نیز ۳۵۸ خانوار شهری با جمعیت ۱۹۳۷ نفر زندگی میکنند. در گزارشها اشارهای به اینکه این خانوارها در صورت اجرای طرح چه سرنوشتی خواهند یافت نشده است. حالآنکه بنابر دستورالعملهای وزارت نیرو لازم است برای آنکه طرح جایگزین سکونتی و معیشتی درخور در نظر گرفته شود. همچنین به خسارت ۳۳ مخزن دیگر و ۱۴ ایستگاه تلمبه آب اشاره نشده است.
همانگونه که در جدول دیده میشود سد بهشتآباد بهتنهایی بیش از ۴۰۰ هکتار کشت آبی، ۲۲۰۰ هکتار کشت دیم، ۲۷۰ هکتار باغ را زیر آب میبرد. به خسارت ناشی از غرق شدن مراتع و جنگلها و اراضی مسکونی اشارهای نشده است.
متأسفانه بررسیهای خسارت مخزن در کشور بسیار کلیشهای و بدون توجه به حقوق انسانها در اقامت در سرزمین پدری و تداوم کشت و کار یا دیگر فعالیتهای جوامع بومی انجام میشود. طرح بهشتآباد نیز از این قاعده مستثنا نیست.
دیدگاههای شرکت زایندآب درباره اثرات اجمالی طرح
در صفحه ۱۴ گزارش اجمالی به گونه متناقض اعلامشده که بر پایه مطالعات انجامشده «اجرای طرح ازنظر بیلان آبی حوزه رودخانه کارون تأثیری بر طرحهای پاییندست از نظر مصرف آب نخواهد داشت» ... «اما کاهش آبگذری از نیروگاههای برقابی پاییندست و کاهش توان تولید نیروگاهها را در پی خواهد داشت»... «همچنین بلندمدت بودن تداوم این اثرات در مرحله بهرهبرداری وزن اثرات مثبت طرح را به نسبت اثرات منفی آن بهطور قابلملاحظهای فزونی میبخشد!» (ص ۱۵) ... «با توجه به تعدد اثرات مثبت طرح و اینکه عمدهترین مزایای حاصل از طرح متوجه جوامع انسانی بهرهمند از آب میشود و همچنین در راستای حفظ موجودیت استانهای اصفهان و یزد و کرمان، جلوگیری از توسعه کویر، کاهش میزان مهاجرت و افزایش امنیت منطقه، اجرای طرح منوط به اجرای تمهیدات کنترلی و برنامه پایش قابلاجرا هست»
نگاهی به گزارههای بالا نشان میدهد که زایندآب به گونه کاملاً جانبدارانه در پی تائید این طرح است. جملات بسیار کلی و کلیشهای بیانگر بیطرف نبودن این ارزیابی است. جلوگیری از توسعه کویر از اثرات مثبت این طرح خواندهشده درحالیکه بیابانزایی طرحهای سد و انتقال به اثبات رسیده است. ما این اثرات را در ارومیه، دریاچه نمک، بختگان، جازموریان، گاوخونی، کارون و... به چشم نمیبینیم؟ از سوی دیگر افزایش مصرف بیرویه آب در نقطه دریافت آب در سایه طرحهای سد و انتقال بشدت دیده نمیشود؟
مشاور جلوگیری از کاهش میزان مهاجرت در استانهای دریافتکننده آب را از اثرات مثبت طرح خوانده اما آیا کمجمعیت شدن تا مرز خالی شدن خوزستان در سایه خشکیدن کارون از اثرات طرحهای انتقال نسنجیده نیست؟
شرکت زایندآب افزایش امنیت منطقه را از اثرات مثبت طرح دانسته است. این در حالی است که طرحهای انتقال آب غالباً امنیت ملی را به خطر انداختهاند. این مشکل در ارومیه و خوزستان بهخوبی مشهود است. از سوی دیگر طرحهای بزرگ و سدها و خطوط انتقال امکان آلودهسازی عمدی یا تخریب تجهیزات را افزایش نمیدهند و از دیدگاه امنیتی خطرناک بشمار نمیروند؟
چه چیز سبب میشود که اینهمه گزارههای غیرعلمی و نادرست در یک گزارش گرد شود؟ آیا اگر دستگاهی بیطرف بر راستای اهداف ملی و توسعه پایدار گزارشی تهیه کند نتیجهگیریها کاملاً تغییر نمیکند؟
مهمترین کمبودهای مطالعاتی طرح
پیامدهای واقعی اصلی طرح
۱- پیامد کاهش کمیت و کیفت آب کارون: نخستین برداشت آب از سرشاخههای کارون در سال ۱۳۳۳ با نام طرح کوهرنگ ۱ به بهرهبرداری رسید تا سالانه ۳۰۰ میلیون مترمکعب از حوزه کارون را به حوزه زایندهرود بفرستد. نظر مشاور بر آن است: «ازآنجاکه سال بهرهبرداری از این طرح قبل از شروع دوره آماری ایستگاه اهواز بوده است، خودبهخود دخالتی در روند منابع و مصارف حوزه کارون ندارد» که نشاندهنده بیتوجهی مشاور به پیامدهای «برافزایشی»، درزمینه کارکرد رودها و سلامت آنها برای زیستگاهها و گونههای گیاهی و جانوری پاییندست است. در سال ۱۳۶۵ برداشت دیگری با حجم سالانه ۲۵۰ م.م.م با نام کوهرنگ ۲ و پسازآن کوهرنگ ۳ با برداشت سالانه ۲۵۰ م.م.م، سپس چشمه لنگان ۱۶۴، دز -قمرود ۱۹۰ و کمال صالح برای برداشت آب از سرشاخههای کارون اجرا شدند[2]؛ و ازآنجاکه تضمینی نیست که برداشتکنندگان آب بهشتآباد تنها به ۵۸۰ میلیون مترمکعب رضایت دهند و بقیه حجم سد تا ۱٫۶ میلیارد مترمکعب را دستنخورده بگذارند بنابراین پس از اجرای طرح بهشتآباد، بهاحتمال بسیار رویهم برداشت از حوزه کارون از بالادست (بدون سدهای کارون) بیش از ۲٫۷ میلیارد مترمکعب خواهد شد که خاموشی ابدی کارون را رقم خواهد زد.
کارون پرآبترین و تنها رود قابل کشتیرانی ایران بود و ساخت سد بهشتآباد بیگمان کمیت آب و کیفیت آن را تغییر خواهد داد. رود خروشان کارون در سلامت محیطزیست حوضه آبخیز تاریخی کارون بزرگ (دربرگیرنده دز و کارون) مانند شریان حیاتی عمل میکرد و دیگر بوم سامانههای آبخیز را زنده و سالم نگه میداشت. این رود بزرگ نخستین تمدنهای کهن آبی جهان را تغدیه کرد و کشاورزی آبی در خوزستان بزرگ را در ۶ هزاره پیش و ترابری کشتیها از خلیجفارس تا اهواز را میسر میساخت. گونههای کنارآبزی و آبزی از ماهی تا نهنگ و کوسه در این رود گزارش میشد که بیانگر تنوع گونهای غنی آن بود. سفرههای زیرزمینی، جنگلها، تالابها و دشتهای حوضه آبخیز کارون از این رودخانه جان میگرفتند و زنده میماندند و شبکه حیات و زنجیره خوراک و سلامت بومشناختی آن را رقم میزدند.
۲- پیامد منفی بر کشاورزی و نخلکاریهای جنوب خوزستان: مشاور مینویسد «پیش آمدن آب دریا در اروندرود و شورشدن خاک سواحل این رودخانه موضوعی است که در سالهای اخیر توجه کارشناسان را به خود جلب کرده و هرسال نسبت به سالهای قبل شدت بیشتری مییابد. برخی معتقدند برداشت بیرویه آب از سرشاخههای اروندرود در رویداد چنین وضعیتی دارای نقش بوده است (همانجا)». بااینهمه مشاور ادعا میکند که برداشت آب مطابق برنامهریزی منابع آب بهشتآباد از سرشاخه کارون، ازنظر کمیت تأثیری بر کشاورزی و صنعت پاییندست و حتی شرب این منطقه نخواهد داشت (ص ۳۴۵ گزارش بازنگری مطالعات مرحله اول). آیا این نگاه جانبدارانه برای سرهمبندی کردن مسئله نیست؟
نگاهی به سرنوشت کشاورزان و نخلکاران خوزستان بیانگر آن است که جوامع بومی مولد خوزستان بهویژه در جنوب این استان پس از تحمل تهاجم بیگانگان و جنگ تحمیلی، با تهاجم دیگری از سوی دیوانسالاری آب با طرحهای ناکارآمد سد و انتقال روبرو شدند که اگر از اولی خطرناکتر نباشد از آن کمخطرتر نیست.
۳- خطر افزایش ریزگردها در خوزستان به سبب کاهش منابع آب جاری در کارون بسیار محتمل است که مشاور اصلاً به آن کوچکترین نگاهی هم نینداخته است. تالاب هور هویزه (هورالعظیم)، سه ورودی عظیم داشت فرات، دجله از سوی غرب و اروندرود (کارون و دز) و کرخه در شرق. سدهای بسیار بزرگ در آناتولی جنوبی فرات و دجله را خشکاندند و سدهای بزرگ و انتقال کرخه و کارون را خشکاندند. هر بارگذاری اضافی بر کارون این مسئله را بیگمان تشدید خواهد کرد. سد بسیار بزرگ ۱٫۶ میلیارد مترمکعبی بهشتآباد بشدت بر ریزگردها مؤثر خواهد بود.
۴- پیامدهای اجتماعی گسترده مهمترین اثر این طرح در دو استان خوزستان و چهارمحال بختیاری است. تشکلهای مردمی تلاش زیادی در نگهداری و حفظ کارون دارند. پویش ثبت جهانی کارون، در پی ثبت این رودخانه بهمثابه میراث طبیعی بسیار مهم این سرزمین است. پویش صدای آب بیانگر بخش دیگری از مخالفتهای مردم این استانها با این طرح را بیان میکند. در چند سال گذشته شاهد حوادثی تلخ در این زمینه بودهایم. بیگمان بررسیهای اجتماعی این طرح یا انجامنشده یا بهصورت کلیشههای معمولی دستگاه متولی آب به تعارف برگزار شده است.
۵- پیامدهای حقوقی به سبب مغایرت طرح با قانون اساسی در زمینه نقض حقوق حقابهبران کارون و دز، نقض حقوق طبیعت و محیطزیست، نقض حقوق شهروندی از بابت هدررفت منابع ملی با اصول ۴۸، ۵۰ و ۴۴ قانون اساسی مغایرت دارد.
اصل ۴۸ قانون اساسی ناظر بر آن است که کاربرد منابع طبیعی نباید متضمن ضرر و زیان برای مردم حوضه باشد. مردم دو استان چهارمحال بختیاری و خوزستان از بابت اثرات زیاد اجرای طرح بهشتآباد با آن مخالفاند و بنابر اصل ۴۸ قانون اساسی تضییع حقوق آنان غیرقانونی بشمار میرود. همانگونه که در اثرات اجتماعی گفته شد امروز پویش نجات کارون و اقدام برای ثبت جهانی آن و تلاشهای مردمی بسیار در این زمینه بیانگر نادرستی تصمیمگیریهای دیوانسالاری آب درباره کارون و مدیریت سازهای بر منابع آب است.
دستگاههای نظارتی مانند سازمان بازرسی کل کشور، دستگاههای نظارت بر کشاورزی و حقوق کشاورزان مانند وزارت کشاورزی و نیز دستگاههای نظارت بر امنیت خوراک بهمثابه رکن مهم امنیت ملی مانند شورای امنیت ملی با استناد به اصل ۴۸ میتوانند جلوی تخریب بیشتر شرکتهای تصمیم گیر و سازنده طرحهای سد و انتقال را بگیرند. کلان طرح بهشتآباد از بابت نقض حقوق و امکانات زیستی و اقتصادی مردم حوضه کارون و دز مغایر با اصل ۴۸ قانون اساسی بشمار میرود.
اصل ۵۰ قانون اساسی خسارت به محیطزیست را ممنوع اعلام میکند. دستگاههای دولتی از این قاعده مستثنا نیستند و نباید با ساخت طرحهای سد و انتقال آب، ثروتهای طبیعی ملی و متعلق به نسلها را نابود سازند. دیوانسالاری آب سالهاست که به بهانه تأمین آب کشاورزی و شرب و... این اصل مهم را نادیده گرفته است. امروز بسیاری از ادعاهای دیوانسالاری آب در زمینه تأمین آب کشاورزی با پرسش روبروست و بنام گزارههایی که بحران آب را تشدید میکنند از آنها یاد میشود.
بهانه تأمین آب شرب از سوی دستگاهی که ادعا میکند آب شهری (خانگی، صنعت، تأسیسات شهری و...) تنها ۱۰% منابع را بکار میگیرند و کشاورزی ۹۰% آن را، بزرگترین بهانه ادامه وضعیت ساختوساز در آبخیزها شده است.
بهانه هدررفت زیاد آب در کشاورزی ادعای دیوانسالاری آب است که از سوی کارشناسان حوضههای آبخیز و خبرگان کشاورزی رد شده است. این ادعا در زمان محرمانه بودن اسناد سدها شاید موردپذیرش قرار میگرفت اما پس از آشکار شدن آمار سد و انتقال آب، روشن شد که این گزاره بشدت نادرست است. سدها تنها برای جابجایی حقابههای کشاورزی و انتقال آنها به شهرها ساخته شدند و از همان نخستین سد کرج که به خشکیدن باغها و مزارع پاییندست و نیز دریاچه نمک انجامید تا آخرین سدها برای انتقال آبهای کشاورزی ساختهشدهاند. بنابر آمار سد و انتقال میزان مصارف گوناگون شهرها و کلانشهرها اگر ۵۰% آب تجدیدپذیر کشور نباشد چندان از آن کمتر نیست و دستکم ۳۰% است. از سوی دیگر، کشاورزی باید بیش از ۶۰٪ منابع آب یک کشور را مصرف کند تا امنیت خوراک حفظ شود. طرحهای سد و انتقال آب، سبب خشکاندن اراضی کشاورزی و باغات و سفرههای زیرزمینی و نابودی جنگلها میشوند و با تغییر کاربری و بیابانزایی، ناقض اصل ۵۰ قانون اساسی بشمار میروند.
بهانه تأمین برق دیگر دستاویز متولی آب برای ساخت برقابیها هست. درحالیکه امروزه نیروگاه برقابی نهتنها پاک بشمار نمیرود که حتی از نیروگاههای فسیلی گازی نیز پرپیامدتر ارزیابیشده است. کشور صنعتی، پرآب و کمآفتاب آلمان ۳۰ درصد نیروی موردنیاز خود را از خورشید تأمین میکند. فرانسه بیش از ۷۰ درصد نیروی موردنیازش برق هستهای است. این دو کشور توان زیادی برای ساخت برقابی دارند اما به سبب پیامدهای بسیار آن بر محیطزیست آن را کنار گذاشتهاند. طرحهای سد و انتقال به سبب اثر زیاد بر رودخانهها و تالابها و دریاچهها و از میان بردن زیستگاههای آبی و کنارآبی و کاهش تنوع گونهای ناقض اصل ۵۰ قانون اساسی بشمار میروند.
پیگیری اصل ۵۰ قانون اساسی از سوی دستگاههای عالی نظارتی مانند سازمان بازرسی کل کشور و یا سازمان محیطزیست میتواند به اصلاح ساختارهای سیاستگذاری کلان در بخش آب و منابع طبیعی کمک کند. کارون و دیگر رودهای کشور منابع ملی و طبیعی متعلق به نسلها هستند که تخریب آنها با مدیریت سازهای آب به خاموشی آنها و خشکیدن تالابها و دریاچههای پاییندست آنها و درنتیجه نابودی گونههای زیستی مهم در حوضههای آبخیز و آبریز کشور شده است. کلان طرح بهشتآباد نیز بر محیطزیست بالادست و پاییندست حوضه کارون بزرگ پیامدهای بیچون خواهد داشت و مغایر با اصل ۵۰ قانون اساسی بشمار میرود.
اصل ۴۴ قانون اساسی ناظر بر ناکارآمدی تصمیمگیریهای دولتی در هزینهسازیهای ناکارآمد و ناپاسخگویی است. امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که اگر بنا بود طرحهای سد و انتقال با پاسخگویی و آگاهی از سودمندی حقیقی آنها انجام شود هرگز اینهمه سد ساخته نمیشد؛ اما منابع مالی عمومی در دست دیوانسالاری و شرکتهای خصولتی (دولتی یا خصوصی نزدیک به دولت) بیهیچ دغدغه پاسخگویی و سودمندی واقعی و در جریانی ناشفاف و بسیار شبههآمیز هزینه میشوند. ناسودمندی سد و انتقال آب از هزار سال پیش بر مردم این سرزمین آشکار بود و ایرانیان باآنکه سدسازان ماهری بودند، سدسازی را به سبب ناسودمندی آن از رویکرد اصلی تأمین منابع آب خط زدند. دانشمند بزرگ ایرانی حسن حاسب کرجی متوفی به سال ۴۱۰ در کتاب استخراج آبهای پنهان از قنات و سودمندی آن میگوید: «چون آبی را تبخیر نمیکند». امروزه میزان تبخیر از پشت سدهای کشور سالانه نزدیک به ۱۰ میلیارد مترمکعب تخمین زده میشود که یکی از زیانهای تصمیمگیری دولتی ناپاسخگوی دیوانسالاری آب است؛ بنابراین دفاع از حقوق شهروندان کشور و دفاع از منافع ملی حکم میکند که دستگاههای عالی نظارتکننده از فرایند ساخت طرحهای سد و انتقال به سبب فساد پنهان در آنها و نقض حقوق شهروندان شدیداً جلوگیری کنند. سازمان بازرسی کل کشور در این زمینه میتواند بیشترین اثر را داشته باشد. کلان طرح بهشتآباد از بابت تصمیمگیری یکسویه شرکتهای دولتی برای هزینه بسیار سنگین از منابع مالی عمومی ناقض اصل ۴۴ قانون اساسی بشمار میرود.
نتیجهگیری
پیامدهای گسترده و سنگین ساخت طرح بهشتآباد به بهانه توسعه نامتوازن، نابومی، بدون مکانیابی و اهداف درست، در استانهای کمآب روشن است. مخالفت مردم با اجرای این طرح، اینک در مخالفت ائمه جمعه و نماینده مجلس خبرگان خوزستان و در مخالفت نمایندگان خوزستان در مجلس شورای اسلامی و در پویش ثبت جهانی کارون و پویش مخالفت با برداشت آب از سوی استانهای درگیر و... بازتاب یافته است.
آنچه درباره توسعه در استانهای فلات مرکزی گفته میشود در حقیقت پیشرفت و تمدن نیست. در مناطق خشک کم آب نباید صنایع فلز و فولاد ساخته شود. انتقال صنایع موجود مانند فولاد اصفهان و دیگر صنایع آببر به کنار خلیجفارس برای کاربرد آبهای نامتعارف بسیار کمهزینهتر از انتقال آب است. کشت تکمحصولی پسته در رفسنجان با سفرههای زیرزمینی تهی شده ناسازگار و مخالف توسعه پایدار است. ساخت صنایع فولاد در سیرجان اشتباه و مغایر با توسعه پایدار است.
اجرای موازین اصلاح الگوی مصرف، کاهش مصرفهای نادرست شهری مانند سرانه خانگی زیاد، مانند استخرها و شهرهای آبی و کارواش و ساختمانسازی با آب دست اول، بازچرخانی آب تا مرحله پساب صفر در ساختمانها و در صنایع و منابع آب بسیار زیاد و گستردهای برای مصارف درست و سنجیده فراهم میکنند. این روشها نامتمرکز و همسو با توسعه پایدار و بسیار کمهزینهتر از ساخت طرحهای انتقال هستند.
اجرای طرح بهشتآباد با منافع ملی مغایرت دارد و انتظار میرود که دستگاههای عالی نظارتی کشور مانند سازمان بازرسی کل کشور، سازمان محیطزیست و نیز دستگاههای متولی کشاورزی و حقوق کشاورزان همچنین نمایندگان محترم در دستگاه قانونگذاری مخالفت خود با اجرای این طرح را اعلام نمایند.
امید که با تغییر سیاستگذاریهای کلان و بازبینی در ساختار مدیریت آب و منابع طبیعی رودها و پیکرههای آبی کشور احیا شوند.
[1]- مطالعات مرحله اول طرح انتقال آب به فلات مرکزی - بازنگری مطالعات مرحله اول - گزارشهای پایه و عمومی، جلد هشتم - ارزیابی زیستمحیطی با توجه به تغییر سیمای خط انتقال (خط لوله و پمپاژ)، شرکت مهندسی زایندآب، مرداد ۱۳۹۴
- شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران، طرح انتقال آب به فلات مرکزی ایران - گزارش اجمالی ارزیابی زیستمحیطی (گزارش اجمالی ارزیابی زیستمحیطی) تلفیق گزارشهای اجمالی سد و سامانههای انتقال آب به استانهای اصفهان، یزد، کرمان، مهندسین مشاور زایندآب، اسفند ۱۳۹۴
- [2] ارقام برداشت از سرشاخههای کارون در گزارش مشاور آمده اما شگفتیبرانگیز است که مشاور اثرات «برافزایشی» اینهمه برداشت از یک رودخانه را منفی تلقی نمیکند. نگارنده سالها پیش که در دفتر فنی آب اشتغال داشت در بررسیهای سد حنا در اصفهان مستندات فواید این طرح را درخواست کرد. زایندآب برای طرحی که به نام سد کشاورزی مصوب شده و منابع مالی دریافت کرده بود هیچ مستندات علمی درباره اراضی کشاورزی منتسب به طرح یا نقشه و جانمایی آنها نداشت. |
نظرات
البته انتشار نشانی سایت شما و خلاصه مطلب در حال انجام است